چگونه سی آی ای اسامه بن لادن را ساخت.
تر جمهء عظيم بابک تر جمهء عظيم بابک

باآ نکه اين مقاله ازمتن آلمانی Wie der CIA Osama bin Laden schuf ترجمه گرديده است.اما مطابقت آن بامتن اصلی (متن انگليسی) How the CIA created Osama bin Laden حفظ گرديده است. نوشتهء نورم ديکسون
در سراسر جهان...جاسوسهای آنها ،دولتهای وابسته ودولتهای قمر مصنوعی انها در حالت تدافعی اند- حالت تدافعی اخلاقی، معنوی ،سياسی واقتصادی.جنبشهای آزادی بخش ظهور و اظهار موجوديت ميکنند.و درست در هر گوشه ايکه انسانها دران زيست ميکنند.در افغانستان ،انگولا،کمبوديا ودر امريکای مرکزی.. اينها مبارزين آزادی اند. آيا اين فراخوان (فتوا) بنيادگرای مشهور اسلامی اسامه بن لادن برای جهاد است.يا ممکن اعلاميهء رژيم سرکوبگر طالبان در کابل باشد. نه. اين ستايش تابناک از قهرمانيهای آميخته با کشتار هواداران رهبر کبير تروريستها اسامه بن لادن وهمسنگران طالب او وجهاد آنها بر ضد"امپراطوری شيطانی"است که در تاريخ 9 مارچ سال 1985 بوسيلهء رونالد ريگن رييس جمهور امريکا اظهار گرديده است."امپراطوری شيطانی" اتحاد شوروی و جنبشهای آزادی بخش ملی در جهان سوم بود که برضد استعمار ،اپارتايد وديکتاتوری های تحت الحمايهء ايالات متحدهءامريکا مبارزه ميکردند. چگونه پديده ها تغير ميکنند :در پی يک سلسله از حملات تروريستی زبون که در تاريخ 11 سپتمبر منجر به قتل عام 6000انسانهای مشغول به کار در نيو يارک و واشنگتن گرديد،اکنون ديگر اسامه بن لادن "مبارز آزادی" از جانب سياستمداران امريکا ورسانه های گروهی غرب به عنوان " صدر تروريزم" و"شيطان" تحت تازيانه گرفته شده است. تا هنوز حکومت ايالات متحدهء امريکا از نقش رهبری کننده اش در ايجاد اين جنبش شيطانی که زمينه را برای ظهور بن لادن ،طالبان وتروريزم بنيادگرای اسلامی و شايد فاجعه ء نيو يارک مهيا گردانيد ودر الجراير ومصر ترس و دهشت را مستقر ساخت، انکار ميکند. به همينسان رسانه های گروهی مبدای ظهور بن لادن ولکه ها و گزينه های زهر آگين او را کم بها جلوه دادند. مجاهدين در ماه اپريل سال 1978 رمانيکه حکومت مستبد کشور تلاش ورزيد تا دست به سخت گيری بر ضد حزب دموکراتيک خلق افغانستان بزند ، اين حزب به قدرت رسيد.حزب دموکراتيک خلق افغانستان تعهد به اجرای اصلاحات ارضی به نفع خرده دهاقين ،حقوق اتحاديه های صنفی،بهبود وضع آموزش وپرورش و امور اجتماعی ،برابری حقوق مرد وزن و جدايی دين از امور دولت و تحکيم مناسبات افغانستان با اتحاد شوروی کرد. اين اقدامات خشم مالکين بزرگ و ثروتمند نيمه فيودال ،زعمای مذهبی (اکثر ملا ها در,ين حال زميندار بودند.) وسران اقوام را بر انگيخت.آنها بزودی زير ماسک دفاع از اسلام به سازماندهی مقاومت بر عليه اقدامات مترقی حکومت پرداختند. واشنگتن که از توسعهء نفوذ شوردی (و بدتر ازآن اقدامات قاطع حکومت نو) بر متحدينش در پاکستان،ايران وکشورهای خليج بيمناک بود، با عجله به مجاهدين افغان که نيروهای مخالف ناميده ميشدند حمايت خود را ابراز وارايه کرد. پس از مبارزه برای کسب قدرت در درون حکومت و درنتيجه آن در ماه دسمبر سال 1979 رهبری افغانستان سرنگون گرديد وهزاران سرباز شوروی به کشور داخل شدند تا از سقوط رژيم نو جلوگيری کنند.که اين نکته موجب باهم پيوست دادن گروهای نا متجانس بنيادگرا گرديد.جهاد ارتجاعی آنها در نظر تعداد بيشمار افغانها به عنوان"جنگ آزادی بخش ملی " حقانيت کسب کرد. بالاخره اتحاد شوروی مجبور به خروج گرديد و"مجاهدين" درسال 1992 شهر کابل را تسخير کردند. در بين سالهای 1978 تا 1992 ايالات متحدهء امريکا جناح های مجاهدين رابا اهدای سلاح،پرورش نظامی و منابع پولی به ارزش 6 ميليارد دالر(بنابر تخمينات ديگر تا 20 ميليارد دالر) کمک کرد.ساير کشور های غربی وکشور ثروتمند ونفت خيز عربستان سعودی بمقدار مشابه امريکا کمک کردند.افراطيون ثروتمند عربی مانند اسامه بن لادن مليونها دالر ديگر را در خدمت آنها قرار دادند.
سياست واشنگين در مورد افغانستان بوسيلهء برژينسکی مشاور امنيت رييس جمهور جيمی کارتر تدوين و بوسيلهء جانشينان او درعمل پياده گرديد.پلانهای او خيلی فراتر از مجبور ساختن شوروی به خروج از افغانستان ميرفت.هدف آن کشانيدن جنبش جهانی برای توسعهء بنياد گرايي اسلامی در جمهوری های آسيای ميانهء شوروی بودتا اتحاد شوروی را بی ثبات بسازد. برنامهء بزرگ برژينسکی هماهنگ وهمرويده با اهداف جاه طلبانهء دکتاتور پاکستان جنرال ضياالحق مبنی بر کسب تسلط بر منطقه بود. برنامه های راديويی امريکا راديو آزادی و راديو اروپای آزاد سخنرانيها و شعارهای شديداللحن را برای آسيای ميانه پخش ميکردند.در حاليکه بگونهء متناقص "انقلاب اسلامی" که موجب سقوط شاه ايران گرديد ،تقبيح ميشد. گروهای مورد التفات امريکا در ميان مجاهدين افراطی ترين آنها بودند که تحت زعامت گلبدين حکمتيار قرار داشتند.تنفر غرب از تروريزم این "مبارز آزادی" ناگوار را دربر نميگرفت.حکمتيار ازآن لحاظ نيز مشهور بود که در دههء 70 به روی زنانيکه از پوشيدن حجاب اجتناب ورزيدند، تيزاب پاشيد. بعد از آنکه در سال 1992 مجاهدين کابل را تسخير کردند،نيروهای حکمتيار با راکتهاييکه امريکا به انها ارسال کرده بودشهر را زير آتش گرفتند وتا زمانيکه حکومت جديد مقام صدارت رابه او واگذار گرديد2000 اهالی ملکی را به قتل رساند.اسامه بن لادن متحد نزديک حکمتيار وتنظيم اوبود. حکمتيار همچنان به دليل سهمگيری جانبی او در کشت ودادوستد ترياک شهرت يافته بود.در همين حال درنتيجه کمک سی آی ای به مجاهدين بازار مواد مخدر رونق گرفت.در جريان دوسال مرز افغانستان وپاکستان بزرگترين منبع هيرو يين جهان بود و60 درصد مصرف کننده های مواد مخدر در امريکا ازين منبع تامين ميگرديدند. در سال 1995 رييس سابق ادارهء سی آی ای برای عمليات در افغانستان درمورد توسعهء دامنه ئ مواد مخدر در افغانستان نگران نبود و اظهار داشت: وظيفهء بزرگ ما اين بود تا حد نهايي به شوروی آسيب برسانيم... بلی داد وستد مواد مخدر جاری است .اماما به هدف اصلی نايل گرديديم. شوروی ها افغانستان را ترک کردند." Made in the USA (ساخت ايالات متحدهء امريکا) بنابر گزارش احمد رشيد خبرنگار مجلهء Far Eastern Economic Review ويليام کاسی رييس سی آی ای اين سازمان را موظف ساخت تا از خواست متداوم آی اس آی مبنی بر اينکه در سراسر دنيا همرزمان جهاد افغانی جلب وجذب گردند، حمايت کند. در بين سالهای 1982 تا 1992 100 هزار جنگی اسلامی واشنگتن توانستند به افغانستان بروند.60 هزار نفر ازجمله آنها در مدارس بنياد گرايي پاکستان پرورش يافتند،بدون آنکه مجبور به شرکت در عمليات جنگی گردند. جان کولی گزارشگر سابق شبکهء تلويزيونی ABC ايالات متحدهء امريکا ومولف "جنگهای نامقدس: افغانستان،امريکا وتروريزم جهانی"فاش ساخت مسلمانانی که در امريکا برای مجاهدين جلب ميگردندبه کمپ پيری (Camp Peary) يعنی به اردوگای پرورش جاسوسهای سی آی ای در ايالت ويرجينيا فرستاده ميشوند.درينجا افغانها،عربها، مصری ها ،اردنی ها وحتی امريکايي های افريقايي تبار یا "مسلمانان سياهپوست" برای اجرای "عمليات سبوتاژ" آموزش کسب کردند. بتاريخ اول نوامبر سال 1998رورنامهء انگليسی اندیپندنت گزارش دادکه علی محمد یکی از اجراکننده های حمله بمگزاری بر ضد سفارت امريکا در کنيا وتانزانيا درسال 1989 آموزگار "اجنتهای بن لادن" بوده است. اين اجنتها در اردوگای مهاجرين الکفا واقع در ناحيه ئ بروکلين شهر نيويارک جذب گرديده ، در حومهء نيويارک آموزش شبه نظامی را کسب وبا همرا هان امريکايي شان به افغانستان فرستاده شدندکه در آنجا بايد به نيروهای مسلح حکمتيار ميپيوستند.علی محمد عضو قطعهء ممتاز گرين برتز ارتش امريکا (کلاه بره های سبز) بود. بر پايهء گزارش اندیپندنت اين برنامه جز لاينفک پلانهای واشنگتن تحت نام "عمليات توفان موسمی" ( Operation Cyclone) بود. در پاکستان پول وتجهيزات به جناح های مجاهدين بوسيلهء سازمانی بنام مکتب الخدماة يا ادارهء عرضهء خدمات يعنی ( MAK ام ای کی) توزيع ميگرديد. MAK سازمان اوليهء سی آی ای پاکستان يعنی آی اس آی بود. آی اس آی دريافت کنندهء نخست وسايل وتجهيزات محرم سی آی ای وعربستان سعودی برای مخالفين افغان بود.بن لادن يکی ازجملهء سه مسوول ام ای کی بود. در جمله افرادیکه علی محمد آنها راآموزش داده بود،يکی هم السعيد ناصر بود که درسال 1995 به اتهام قتل ماير کهانه روحانی راستگرای افراطی يهودو عمليات انتحاری بر ساختمانهای نيويارک از جمله مرکر جهانی داد وستد محکوم به حبس گرديده است. اندیپندنت معتقد است که شيخ عمر عبدالرحمان يکی از رهبران مذهبی مصر که همچنان به اتهام حمله بر مرکر جهانی داد وستد در سال 1993 محکوم به حبس گرديده در عمليات توفان موسمی سهم داشت .او در سال 1990 با تاييد سی آی ای به ايالات متحده امريکا مهاجرت کرد. بنابر عقيدهء اندیپندنت در يک گزارش محرم سی آی ای نتيجه گيری ميگردد که خدمات استخباراتی در حمله سال 1993بر مرکر جهانی داد وستد مقصر است.
بن لادن يکی از جمله 20 فرزند ملياردر و مالک شرکتهای ساختمانی در سال 1980 به افغانستان رفت تا به جهاد بپيوندد.او يک مذهبی افراطی متعصب و سرمايه داربود.او برايش وظيفهء جلب ،تمويل وآموزش تخمينا 35 هزار اجير غير افغانی را که به مجاهدين پيوستند،اختصاص داده بود. خانوادهء بن لادن يکی از تکيه گاه های طبقهء حاکم در عربستان سعودی است که دارای پيوند های شخصی، مالی وسياسی با خانوادهء سلطنتی دوستدار امريکاميباشد . پدر بن لادن بنابر پيشنهاد ملک فيصل به عنوان وزير امور ساختمانی عربستان سعودی تعين گرديد. اوبزودی پس از تقررش فرمايشات پر منفعت را به شرکت ساختمانی شخصی خود برای بازسازی اماکن مقدس اسلامی در مکه و مدينه سپرد.درينوقت تصدی ساختمانی بن لادن به يکی از شرکتهای خصوصی ساختمانی در جهان تبديل گرديد. پدر اسامه بن لادن در سال 1968 درگذشت.تا سال 1994 فرزندش عوايد سود سهام اين امپراطوری اقتصادی را دريافت ميکرد. دارايي شخصی اسامه بن لادن که از آن زياد ياد آوری ميگردد ازجانب وزارت خارجهء امريکا 200 تا 300 مليون دالر تخمين گرديده است .اين رقم ازطریق تقسيم دارايي 5 مليارد دالری خانواده ء بن لادن در ميان برادران بن لادن تخمين گرديده است. به اين واقعيت که اسامه بن لادن درسال 1994 از حق ميراث محروم وسهم او سلب گرديده است،کمتر اشاره صورت ميگيرد. ماجراجويی های اقتصادی ونظامی بن لادن در افغانستان ازجانب خانوادهء بن لادن و رژيم ارتجاعی عربستان سعودی ستوده ميشد.همکاری نزديک او با ام ای کی بيانگر آنست که سی آی ای از فعاليت های او کاملا مطلع بود. ميلت بيردن رييس اداره خارجی سی آی ای در پاکستان (ازسال 1986 تا 1989) در سال 2000 در برابر روزنامهء نيويارک تايمز اعتراف کرد : با آنکه او شخصا هيچگاه با بن لادن ملاقات نکرده است"اما ميدانست که چنين فردی وجود داشت.بلی ،طبعا آدمهای مثل بن لادن هرماه 20 تا 25 مليون دالر ازسعودی ها وساير افراد از کشورهای خليج مياوردند تا جنگ را تمويل کنند.و اين يک مقدار هنگفت پول است.واين مقدار دريک سال به 200 تا 300 مليون دالر ميرسيد.اين کاری بود که بن لادن انجام ميداد." در سال 1986 بن لادن وسايل نقليهء ساختمانی را به افغانستان آورد.با ستفاده از آگاهی وبصيرت عالی که او از دانش انجينری ساختمانی داشت(او فارغ التحصيل رشته ئ انجينيری است.)، درعمق کوه ها"اردوگاه های تمرينات" وجاده های منتهی به آنها را ساخت. اين اردوگاه ها که امروز در واشنگتن به "دانشگاه های تروريزم" تغير نام يافته است، در همکاری با آی اس آی وسی آی ای اعمار گرديدند.جنگجويان مخالف افغانی از جمله ده ها هزار اجيريکه بوسيله بن لادن تمويل ميشدند،.ازجانب سی آی ای تسليح ميگرديدند.پاکستان،ايالات متحده وانگلستان مشاورين نظامی خودرا درخدمت آنها ميگماشت. توم کرو سرباز سابق واحد SAS بريتانيا که به صورت مخفی برای مجاهدين ميجنگيد ،بتاريخ 13 اگست 2000 در روزنامهء آبزرور گفت:"امريکايي ها مشتاق آن بودند که به افغانها شيوه های ترور در شهرها،شاهراه هاوغيره را آموزش ميدادند تا آنها حملات بر ضد روسها را در شهر های بزرگ اجرا کنند(...).بسياری از آنها امروز معلومات واطلاعات تخصصی خود رادر جنگ بر عليه کسانيکه مورد نفرت شان است ،به کار ميگيرند." سازمان بن لادن يعنی القاعده (بنياد) در سالهای 1887-1988 تاسيس گرديد تا اردوگاه های تمرينات و تشبثات اقتصادی را هدايت کند.اين يک هولدينگ کمپنی کاذب سرمايه داری بود.(هولدينگ کمپنی : شرکتی که مالک سهام يک يا چند شرکت ميباشدودرامور آنان مداخله ميکند.شرکت مرکزی).ولو اينکه استخدام اجير ها وخدمات لوزيستيکی مربوط به آن باشيوه های" قانونی" تصدی پيش برده ميشد. بن لادن کاملا باآسودگی به کارش که در سالهای دههء 80 به او سپرده شده بود ادامه داد:پرداخت معاش اجيران ،تغذيه وآموزش آنها.آنچه تغير کرده ابود،مشتری اصلی او است. اين مشتری درآنزمان آی اس آی ودر پشت پرده سی آی ای بود.امروز خدمات او در درجهء نخست از جانب طالبان مرتجع مورد استفاده قرار مي گيرد. بن لادن فقط زمانی از نظر امريکا "تروريست" ناميده شد که با خانوادهء سلطنت سعودی در مورد تصميم استقرار 540 هزار سرباز امريکايي در خاک سعودی پس از تعرض عراق بر کويت،به مناقشه پرداخت.
زمانيکه پس از ختم جنگ خليج هزاران سرباز امريکايي در عربستان باقی ماندند،از خشم بن لادن نيروی واقعی اپوزيسيون ظهور کرد.او اعلام کرد که عربستان سعودی و ساير کشور های شرق ميانه مانند مصر دست نشانده های امريکا اند،درست به همانگونه که رژيم حزب دموکراتيک خلق افغانستان دست نشاندهء شوروی بود. او خواستار سرنگونی رژيم دست نشاندهء سعودی گرديد و اخراج امريکايي ها ازين کشور خليج را وجيبهء تمام مسلمانان خواند.در سال 1994 تابعيت عربستان سعودی از او سلب گرديد واز کشور اخراج ودارايي هايش منجمد گرديد. پس از اقامت در سودان در سال 1996 او دوباره به افغانستان برگشت.او اردوگاه های دوران جنگ افغانستان را دوباره اعمار کردو موسسات ،خدمات وهزاران اجير خود را در خدمت طالبان که در ماه سپتمبر همانسال به قدرت رسيدند، قرارداد. ارتش خصوصی بن لادن که متشکل از افراطيون مذهبی غير افغانی اند،پايگای اساسی رژيم طالبان بود. در زمان قبل از حملات ويران کننده 11 سپتمبر وابستگان طبقهء حاکم ايالات متحده از پيامد های معاملات آلوده با افرادی مانند بن لادن ،حکمتيار ويا طالبان نگران نبودند.از زمان حملات وحشتناک سپتمبر آنها ريا کاران پنداشته ميشوند. در گزارش شبکهء تلويزيونی MSNBC بتاريخ 28 اگست 1998 مايکل موران از زبان سناتور اورين هاچ عضو کميسيون استخبارات سنای امريکا که مسوول کسب رای برای تصويب معاملات با مجاهدين بود ،اقتباس ميکند:"با وجوديکه او ميدانست بن لادن چی ميگردد ما حاضريم بارديگر همان کار را کنيم." "اين حايز اهميت بود،موضوعات اساسی با ارزشی وجود داشتند که نقش مهم در متلاشی شدن اتحاد شوروی ايفا کردند." هاچ از جملهء کسانی است که بيشتر از ديگران برای انجام حملات انتقامی نظامی آواز بلند ميکند. چهرهء ديگريکه که پس از حملات 11 سپتمبر در پردهء تلويزيون بسيار ظاهر ميگردد ويسنت کانيسترانو است که ازاو به عنوان رييس سابق ادارهء سی آی ای برای "مبارزه با تروريزم" ياد ميگردد. با اطمينان ميتوان گفت که کانيسترانو يک کارشناس است،کارشناس در مسايل مربوط به تروريزم وبن لادن.زيرا او کار آنها را هدايت ميکرد.در اوايل دههء 80 او مخالفين نيکاراگوا را که از جانب سی آی ای حمايت ميگرديد، رهبری ميکرد.در سال 1984 او برای شورای امنيت ملی امريکاوظيفه ء مراقبت کمکهای پنهانی امريکا به مجاهدين افغان را اجرا ميکرد. سخن اخير را برژينسکی گفت: "ازديدگای تاريخی در جهان چی اهميت بيشتر داشت:طالبان يا سرنگونی امپراطوری جهانی شوروی.چند تا مسلمان روگرداننده يا آزادی اروپا وپايان جنگ سرد؟"
September 18th, 2005


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
مسایل بین المللی